هزینههای نیروی کار بخش مهمی از کل هزینههای تولید در هر تن رول مس را شامل میشود. به صورت خاص در مورد شیلی و امریکا بیش از یکچهارم هزینههای معدن کاری به نیروی کار نسبت داده میشود. درست برخلاف این کشورها، میانگین هزینه نیروی کار در مکزیک حدود ۱۰ درصد هزینههای معدنکاری است.
این در حالی است که در پرو سهم هزینه نیروی کار از ۱۶ درصد در سال ۲۰۰۷ به ۲۰ درصد در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است.
در سال ۲۰۱۲، هزینههای هر واحد تولید مس در شیلی برای ۱۰ تا از بزرگترین شرکتهای خصوصی معدن که بیش از ۸۵ درصد تولید مس کشور را به خود اختصاص داده بود، در مقایسه با سال ۲۰۰۷ بیش از ۹۱ درصد رشد داشته است.
در نتیجه برای هر کشور، توانایی در بهبود یافتن یا حداقل حفظ بهرهوری، رویهمرفته یکی از عوامل مهم در رقابتپذیری بخش معدن و همین طور افزایش فروش مس است.
با توجه به نمودار و در مقایسهای که بین کشورهای امریکا، شیلی، پرو و مکزیک انجام شد، مشاهده میشود که ایالاتمتحده باثباتترین و مکزیک بیثباتترین میزان بهرهوری را دارند در افزایش فروش مس.
بخش اعظم بیثباتی در مورد کشور مکزیک، در ارتباط با اعتصابی است که معدن بووناویستا را در سال ۲۰۰۷ تحت تاثیر قرار داد و معدن را به مدت دو سال و نیم در حالت تعطیل نگه داشت.
بعد از این حادثه، عملیات این معدن بهسرعت افزایش یافت و تا سال ۲۰۱۲، بیش از ۴۰ درصد تولید مس استخراجی مکزیک را به خود اختصاص داد و این در حالی است که پرو و شیلی روند کاهشی را در بهرهوری نیروی کار نشان دادهاند.
با توجه به روند قابل مشاهده در نمودار، میتوان نتیجه گرفت که الگوی بهرهوری نیروی انسانی از یک روند جهانی تبعیت نمیکند و هر کشور با توجه به شرایط داخلی خود روند ویژهای دارد، اما در حالت کلی هزینههای نیروی انسانی بهرغم فراز و و فرودها به جای بخشی از هزینههای تولید همواره با نسبت مشخصی ثابت باقی میماند.
در سال ۱۹۹۰، صنعت معدنی شیلی شاهد افزایش چشمگیری در بهرهوری نیروی کار بوده که تنها ۳۰ درصد از این افزایش مربوط به پیشرفت فناوری بوده است و ۷۰ درصد باقیمانده مربوط به موقعیت قرارگیری ذخایر معدنی است.
بهرهوری نیروی کار در سال ۱۹۹۰ شاهد رشد بوده و در سال ۲۰۰۰ روند ثابتی را گذراند.
این شاخص در سال ۲۰۱۲، ۳۰ درصد از مقدار بیشینه کمتر است که مربوط به سال ۲۰۰۴ بود.
کاهش بهرهوری در سالهای ۲۰۱۲ـ۲۰۰۴، مربوط به افزایش ۴۰ درصدی کارکنان دائمی بوده است که منجر به تثبیت سطح تولید شد.
در دهه گذشته، کاهش بهرهوری نیروی کار مربوط به سقوط عیار معادن بوده است. در سال ۱۹۹۱، عیار معدن سنگ شیلی ۱.۴ درصد بود، در حالی که انتظار میرفت تا سال ۲۰۲۵ این رقم به ۰.۷ درصد سقوط کند.
در حال حاضر با توجه به اینکه حفاریها در عمقهای بیشتری صورت میگیرد، سیستمهای باربری باید در سطوح عمیقتری بارگیری و فاصله بیشتری را طی کنند که این امر باعث صرف زمان و انرژی بیشتری میشود.
کاهش متوسط عیار مس در معادن شیلی سقوط قابلملاحظهای داشته، به صورتی که در سال ۲۰۰۴، این مقدار ۱.۱۱ درصد بود و با ۲۰ درصد کاهش در سال ۲۰۱۲، به ۰.۸۶ درصد رسید.
بنابراین برای تولید مس به مقادیر مشابه سالهای قبل، باید مواد باطله بیشتری جابهجا میشد و این امر مستلزم استفاده از کارگران بیشتر برای اجرای عملیات بود.
علاوه بر این همانطورکه پیشتر عنوان شد، حملونقلهای طولانیتر که به دلیل عمیقتر شدن پیتهای معدنی است، بهرهوری نیروی انسانی را کاهش داده که در نهایت میتوان ادعا کرد ۶۰ درصد کاهش بهرهوری بین سالهای ۲۰۱۲ـ۲۰۰۴، مربوط به کاهش عیار سنگ مس بوده است.